To start downloading books

Please sign in or create an account.

یک سالگی تسلط گروه طالبان بر افغانستان || One year of Taliban rule over Afghanistan

یک سالگی تسلط گروه طالبان بر افغانستان || One year of Taliban rule over Afghanistan

نام نویسنده: محمدمصطفی محمدیار (کارشناس ارشد در رشته حقوق خصوصی)

Writer’s name: Mohammad Mustafa Muhammadyar

در افغانستان حدود ۴ دهه شد که موضوع خوب و خوش رخ نمی‏دهد و بدیهی است که هر کدام از این خبرهای ناخوش روی روحیه و ذهن انسان تاثیر سوء به جا می‏گذارد. به همین دلیل و با استفاده از حجم مطالعه که من دارم، سالها شد که ترک گوش دادن به اخبار را راهی برای جلوگیری از دچار شدن به بیماری‏های روحی و روانی به طور مستقیم و بیماری‏های جسمی به طور غیر مستقیم، یافته بودم.

ولی همان طور که از خوبی‏های فرار از اخبارشنیدن گفتم، این امر مشکلات را نیز در پی دارد. من و خانواده‏ام با این که از اخبار از طریق رادیو و تلویزیون خود را محافظت می‏کردیم، ولی طبعا که با ورق زدن رخ‏نامه (فیس بوک) یا از طریق زبان مردم عوام و پیرامون مان در مورد اخبار تلخ آگاه می‏شدیم. این امر باز هم و تا حدودی تاثیر منفی خود را در وجود ما می‏گذاشت.

به همین سبب، در روزهای اخیر پیش از تسلط طالبان بر کابل، ما هم مانند هر کس دیگر روی اوضاع و احوال آتی و احتمالات گپ زده و سعی بر حل آن مسايل می‏کردیم.

من و همسرم با این که در کارگاه مان مصروف خیاطی برای امرار معاش بودیم، پس از این که روی ۷۰۰۰۰ (هفتارهزار) افغانی ذخیره ما در بانک گپ زدیم که آیا آن را به خاطر بد شدن اوضاع بعدی از بانک خارج کرده و نزد خود نگه داریم و یا به دلیل خطر سرقت شدن آن از خانه، خوب است که در بانک بماند؛ در مورد اخذ تصدیق‏نامه فراغت همسرم از برنامه ستاژ حقوقی واقع در مرکز ملی آموزش حقوقی سخن زدیم که آیا برای اخذ آن به پوهنتون کابل برود و یا فعلا به انجام و اتمام سفارشات مشتریان خود برسیم.

پس از این که افکار خود مان در این موارد به هیچ نتیجه نرسید، به پدر همسرم زنگ زدیم و خواستیم که نظر و مشوره ایشان را، به خاطر کبر سن و تجارب بیشتر زندگی ایشان نسبت به ما، بدانیم. پس از این که نظر ایشان را در مورد اخذ ذخیره پولی از بانک و اخذ تصدیق‏نامه دانستیم، کارهای کارگاه خود را برای آن روز ترک کرده و برای حل موارد فوق شتافتیم.

ما به دلیل سرعت در عمل مان، به جای موترهای کرایی، با موتر شخصی مان از چهلستون (منزل ما) در نخست به سوی پوهنتون کابل حرکت کردیم تا پس از اخذ تصدیق نامه، به سوی بانک رفته و پول خود را خارج بکنیم. تا پوهنتون کابل همه مسیر راه عادی به نظر می‏رسید، ازدحام مردم و موترها، کراچی‏های ترکاری فروشان، سر و صداهای اطراف ما، وجود پولیس و ترافیک در چهارراه‏ها، هیچ تفاوت نسبت به روزهای قبل به نظر ما نداشت. ما از دهمزنگ با خود به سوی ایستگاه کارته سخی و سرک پوهنتون طبی، در صندلی عقبی موتر راکبین نیز بلند کردیم، همسرم را مقابل درب دانشگاه پیاده کرده و خودم با بقیه راکبین تا نقطه‏ی اخیر سرک جهت پیاده کردن بقیه راکبین رفتم. زمان که مقابل درب دانشگاه برگشتم، دیدم که برخی از محصلین خارج شده‏اند و من تا خروج همسرم در ظرف ده دقیقه می‏توانم راکبین یا همانا محصلین را تا سرک سیلو رسانده، کرایه‏های ایشان را گرفته و برگردم و بدین طریق از وقت بیکار خود، استفاده مثبت بکنم. همین که در سرک سیلو رسیدم، همه چیز متفاوت به نظر می‏رسید، راکبین موتر پیدا نمی‏توانستند، و موترهای موجوده در آن جا، کرایه‏های گزاف نسبت به مقدار اصلی طلب می‏کردند. به من هم پیشنهاد شد تا اگر حتا به شکل دربست ایشان را بردارم، ولی از آن جای که من باید برای گرفتن همسرم می‏رفتم، دربستی‏ها را رد کردم ولی سواری[1] غیردربستی تا دهمزنگ برداشتم، تا از مقابل دانشگاه کابل گذشته و همسرم را نیز بگیرم، سواری‏ها را در دهمزنگ پیاده کرده و ما به طرف پارلمان سابقه در سرک دارالمان جهت اخذ پول مان به بانک برویم.

نخست این که از سرک سیلو تا نزد همسرم، به جای پنج دقیقه، در پانزده دقیقه رسیدم و از دانشگاه کابل تا بانک و از آن جا تا چهلستون بیشتر از سه ساعت را گرفت. با این که بانک بسته بود، ولی سرک‏ها آن قدر مزدحم بودند که حتا موترها کوچک‏ترین حرکت و تکان نداشتند. همه موترداران و رانندگان، موترهای شان را خاموش کرده بودند. من هم به نسبت خستگی که ناشی از چندین ساعت نشستن عقب فرمان موتر بود، از موتر خارج شدم و با صحبت کردن با سایرین، فهمیدم که طالبان موفق شده و کابل را تصرف کرده‏اند.

همسرم با شنیدن این حرف و خبر دوباره به یاد روزهای گذشته و خاطرات حکومتداری طالبان افتاد، چشمانش راه کشیده و در یک نقطه نامعلوم وصل شده بودند. از من می‏پرسید، حال چه خواهد کردیم، چه خواهد خوردیم، چگونه زندگی خواهد کردیم و چگونه‏ها و چطورهای دیگر که من برای ایشان پاسخ نداشتم. همسرم نیز به این پرسش‏های خود پاسخ نداشت، چون از دوره‏ی پیشین طالبان و آن روزگار نکبت و مملو از هر گونه عسر و حرج و آن بیچارگی و درماندگی خاطره‏های اختناق‏آور داشت و من با این که برای او هیچ پاسخ نداشتم، چون من متولد پاکستان بودم و سال ۱۳۸۱ آغاز حکومت حامد کرزی به سن ۱۱ سالگی به کشور برای بار نخست آمده بودم و در مورد طالبان فقط انواع و اقسام داستان‏های منفی که از همه شنیده بودم، در ذهن داشتم. ولی طبق عرف مسلمانی و افغانستانی برایش دلداری داده و می‏گفتم، خدا مهربان است، پس از هر تاریکی، روشنی؛ پس از هر شب، روز و پس از هر نشیب، فراز وجود دارد.

اما هنوز، هر دوی ما نه، بلکه همه ملت معصوم و مظلوم ما در پی همان روشنی، روز و فراز نامعلوم استیم تا اگر پیش از مردن به آن دست یابیم.

 

لینک این مقاله در وبسایت «هفته نامه نیمرخ»

https://nimrokhmedia.com/2022/08/18/one-year-of-taliban-rule-over-afghanistan/ 

صفحه فیسبوک مربوط به عکاسی از همین نویسنده

https://www.facebook.com/PhotographyMuhammadZai

صفحه تویتر همین نویسنده، برای دستیافتن به لینک سایر نوشته‏ها و مقاله‏های وی که در دیگر رسانه‏ها به نشر رسیده‏اند

https://twitter.com/Mohamma06817432

صفحه لینکدن همین نویسنده، برای اطلاع از سایر سویه تعلیمی، تحصیلی و تجربه و سابقه کاری وی

https://www.linkedin.com/in/mohammad-mustafa-muhammadyar-16099b177/


 
[1]  اصطلاحی میان مردم افغانستان برای راکبین.

Related Articles

عجایب دبیره ها

عجایب دبیره ها مصطفی عمرزی دو- سه ماه قبل، هنگامی که پروفیسور سبستیان هاینه، مشهور به زمری خان در کابل تشریف داشت، تصادفاً او را در کتاب فروشی دانش دیدم؛ هرچند الحاج دانش، قبلاً یادآوری کرده بود که نیاز است با یک مهمان خیلی آگاه در زبان شناسی، تاریخ و ادبیات چند زبان، باید صحبت کنی! منتظر بودم، اما در یک تصادف رونما شد.  ضمن آشنایی با پروفیسور ه...

موټر هغه پرزه چی دسروزرو قیمت لری ؟

د موټر هغه پرزه چی دسروزرو قیمت لری ؟ کتالیتیک کنورټر (Catalytic Converter)  یا دډولکۍ خاوره.دادنویو اوعصری موټرانوداګزاز سیستم برخه ده چی دډیر لوړ قیمت لرونکو (Palladium and Radium).موادوڅخه جوړه شوی اودموټر له سلنګسر څخه وتونکي مضراوچاپیریال ککړونکی ګازات له چاپیریال سره دتوافق وړ( نایتروجن ، داوبو بخار اوکاربن ډای اکسایډ) ګازاتوباندی اړوي. دډو...

د ګلپپانو روغتيايي ګټې

ژباړه ـ ریاض مقامزی ګلپيان د هغو سبزیجاتو له ډلې څخه دي، چې د انسان بدن ته ګڼې روغتيايي ګټې رسوي. تاسو به ددې لیکنې ترپایه د ګلپي په اړه هر اړخیز معلومات ولولئ.  لومړی| غذايي ارزښت د سبزيجاتو، مېوو او خوړو چې څومره غذايي ارزښت لوړ وي هومره یې بدن ته ډېره ګټه رسېږي. په دې معنا چې د بدن د اړتیا وړ مواد پوره کوي؛ نو په همدې خاطر وړاندې له دې چې د ګ...

Recommended Articles

که جرأت نه لرئ، مه خفه کېږئ! دلته يې لاملونه او حللارې لوستلای شئ

 ژباړه: هدایت الله همت ارواپوهانو له نظره، بې جراتي او پر ځان نه باور له هغو ستونزو دي، چې ځوانان د ماشوم والي له دورې ورسره لاس و ګرېوان کېږي. دوی ته دا حق نه ورکول چې له خپلو حقه حقونو ساتنه وکړي او که کله دوی دا کار کوي نو د کورنۍ د مشرانو له خوا رټل کېږي او د جرات ماده یې په هماغه کوچني والي کې مړه کېږي.   ځينې خلک بیا خپل جرات په هماغه کوچني...

ملا نصرالدین څوک و؟

ملا نصرالدين ته ترکان حواجه يا خواجه نصرالدين وايې، افغانان او اير انيان يې ملا نصر الدين (ملا نصرودين) بولي،عربان يې دجحا نصرالدين او افندي نصرالدين په نامه پيژني٠  ملا نصرالدين د يوه روايت پر بنسټ په اوومې هجري پېړۍ کې چې د١٢٠٩ زېږدېز/میلادي کال سر ه سمون خوري دسلجوقي واکمنۍ په زمانه کې دتر کيې دخورتو په ښار ګوټي کې دې نړۍ ته سترګې پرانيستلي دي...

په ځوانۍ کې د ويښتانو سپينېدل او درملنه

د ويښتانو سپينېدل اکثراً د زړښت معنا ورکوي نو ځکه خو انسان د خواشينۍ احساس کوي؛ مګر دا لا ډېره خواشينوونکې وي، چې په ځوانۍ کې مو ويښتان سپين شي. په طبیعي توګه د سپين پوستو ويښتان نسبت تورپوستو ته ژر سپینېږي. معمولاً په سپين پوستو کې د ويښتانو سپينېدل د ژوند د څلورمې لسیزې په لومړيو کې پيلېږي، مګر په نورو نژادونو کې دا حالت د څلورمې لسیزې په وروستيو...